okr چیست؟

OKR یا اهداف و نتایج کلیدی، در واقع یک چارچوب مؤثر برای تعیین و پیگیری اهداف است که می‌تواند به تیم شما در تعریف اهداف مشخص و قابل اندازه‌گیری کمک کند. این ساختار به شما اطمینان می‌دهد که اهداف بلندمدت شرکت با فعالیت‌های روزمره تیم، همسو باشند. در این مقاله، به بررسی نحوه عملکرد OKR پرداخته تا بتوانید این رویکرد را در شرکت، تیم یا حتی زندگی شخصی خود به‌کار بگیرید. با آموزش مدیریت کسب و کار در کنار دانستن این مفهوم، می‌توانید کسب و کار خود را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید. 

okr چيست؟

پیش از پرداختن به تعریف این اصطلاح، بهتر است ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که okr مخفف چیست؟ “Objectives and Key Results” یا “اهداف و نتایج کلیدی” یک روش هدف‌گذاری است که به افراد و تیم‌ها کمک می‌کند تا پیشرفت خود را با معیارهای مشخص و قابل اندازه‌گیری دنبال کنند. هدف اصلی این روش این است که همه اعضای یک سازمان در مسیر درستی حرکت کنند، با سرعتی ثابت و اولویت‌های شفاف. در OKR، اهداف به‌گونه‌ای تعریف می‌شوند که نه‌تنها الهام‌بخش و مشخص باشند، بلکه مسیر روشنی برای اقدام فراهم کنند.

این رویکرد مدیریتی اولین بار در اینتل در دهه ۱۹۷۰ معرفی شد و از آن زمان در بسیاری از شرکت‌های فناوری رواج پیدا کرده است. دلیل محبوبیت آن هم ساده است: وقتی افراد بدانند که چرا کاری را انجام می‌دهند و چطور در رسیدن به هدف کلی سازمان نقش دارند، انگیزه و بهره‌وری‌شان بیشتر می‌شود.

OKR نسخه‌ای به‌روزرسانی‌شده از مدیریت مبتنی بر اهداف (MBO) است، اما با یک تغییر اساسی، در حالی که MBO رویکردی از بالا به پایین و بوروکراتیک دارد، OKR مبتنی بر مشارکت است. به‌جای این‌که مدیران اهداف را مشخص کرده و تیم‌ها صرفاً آن‌ها را اجرا کنند، در او کی آر، هر بخش از سازمان، اهداف کلیدی را دریافت کرده و آن‌ها را متناسب با فعالیت‌های خود تنظیم می‌کند. حتی اگر چند تیم برای رسیدن به یک هدف نیاز به همکاری داشته باشند، می‌توانند او کی آر مشترک ایجاد کنند تا همه در یک مسیر همسو باشند.

برای استفاده مؤثر از او کی آر، نباید فقط روی تعیین اهداف و نتایج کلیدی تمرکز کرد، بلکه باید به فرآیند اجرای آن توجه داشت. اهدافی که به‌طور منظم بررسی و بازبینی نشوند، خیلی زود بی‌اثر خواهند شد. ترکیب اهداف روشن با نتایج قابل اندازه‌گیری و بررسی منظم پیشرفت، همان چیزی است که باعث می‌شود OKR به یک ابزار قدرتمند برای رشد و موفقیت سازمان‌ها تبدیل شود. چند نکته مهم در تعریف OKRها وجود دارد:

  • اهداف باید ساده و به‌یادماندنی باشند تا تیم بتواند آن‌ها را در ذهن نگه دارد.
  • نتایج کلیدی باید قابل اندازه‌گیری و مبتنی بر داده باشند تا بتوان میزان پیشرفت را ارزیابی کرد.
  • زمان‌بندی اندازه‌گیری مهم است. اگر نتایج فقط در بلندمدت (مثلاً دو سال بعد) مشخص شوند، امکان بررسی فصلی یا ماهانه پیشرفت وجود نخواهد داشت. بنابراین، نتایج کلیدی باید به‌گونه‌ای تعیین شوند که بتوان آن‌ها را در بازه‌های زمانی کوتاه‌تر ارزیابی کرد.
  • OKR نباید به صورت دستوری و از بالا به پایین تعیین شود؛ بلکه باید تیم‌ها در فرآیند تنظیم آن نقش فعال داشته باشند.
  • هر سازمان ساختار و فرهنگ خاص خود را دارد، بنابراین OKR باید متناسب با نیازهای سازمان و تیم‌ها شخصی‌سازی گردد.

با رعایت این اصول، او کی آرها می‌توانند به ابزاری قدرتمند برای ایجاد همسویی در تیم و هدایت سازمان به سمت رشد و موفقیت تبدیل شوند. برخی از

شرح Okr

OKRها از دو بخش اساسی تشکیل شده‌اند:

  1. هدف (Objective): آنچه می‌خواهید به دست آورید. این هدف باید مختصر، الهام‌بخش و چالش‌برانگیز باشد تا تیم را برای رسیدن به آن ترغیب کند. یک هدف خوب باید انگیزه‌بخش باشد و همه بتوانند آن را به سادگی به خاطر بسپارند. ویژگی‌های کلیدی اهداف گروهی در OKR:
  • همسویی: اهداف گروهی باید به گونه‌ای تعریف و مرتب شوند که در راستای هدف اصلی سازمان قرار بگیرند. این اهداف زمانی تعیین می‌شوند که هدف کلان سازمان مشخص شده باشد تا بتوان از آن به‌عنوان مبنایی برای تعیین اهداف گروهی استفاده کرد.
  • تأثیرگذاری بالا: اهداف گروهی باید به‌گونه‌ای انتخاب شوند که در صورت تحقق، تأثیر مثبت و قابل توجهی بر کل سازمان داشته باشند. رسیدن به این اهداف باید به اندازه‌ای ارزشمند باشد که موفقیت آن، انگیزه را افزایش داده و حس پیشرفت در تیم ایجاد کند.
  • تعیین محدوده زمانی مشخص: اختصاص یک بازه زمانی مشخص و ثابت به اهداف گروهی باعث می‌شود که تیم بتواند تمرکز خود را حفظ کرده و روند پیشرفت را در بازه‌های زمانی کوتاه‌تری بررسی کند. این کار امکان اصلاح سریع استراتژی‌ها و تشخیص عوامل مؤثر و غیرمؤثر را فراهم می‌آورد. علاوه بر این، بررسی‌های دوره‌ای به تیم کمک می‌کند تا مطمئن شود که اهداف تعیین ‌شده همچنان در راستای استراتژی سازمان قرار دارند و در صورت نیاز، مسیرهای جایگزین را بررسی نماید.
  1. نتایج کلیدی (Key Results): معیارهایی هستند که میزان پیشرفت شما را در مسیر رسیدن به هدف مشخص می‌کنند. برای هر هدف، معمولاً ۲ تا ۵ نتیجه کلیدی تعیین می‌شود. بیشتر از این تعداد، باعث پیچیدگی و کاهش تمرکز تیم خواهد شد. ویژگی‌های اصلی نتایج کلیدی در OKR:
  • تاثیر قابل توجه: نتایج کلیدی باید نشان‌دهنده تغییرات چشمگیر در عملکرد سازمان باشند. این تغییر باید آن‌قدر محسوس باشد که اگر ۷۰ تا ۸۰ درصد نتیجه محقق شد، کل سازمان بتواند اثر آن را ببیند. همچنین، نتایج کلیدی باید به اندازه‌ای چالش‌ برانگیز باشند که انگیزه لازم برای اعضای تیم ایجاد شود، زیرا اگر بیش از حد آسان باشند، اثرگذاری آن‌ها کاهش می‌یابد.
  • مشخص و شفاف: نتایج کلیدی گروهی باید دقیق و تمرکز یافته باشند. برخلاف نتایج کلیدی در سطح سازمان، که طیف وسیعی از معیارها را در بر می‌گیرند، نتایج کلیدی گروهی باید بر شاخص‌های محدود و مشخصی مثل افزایش فروش یک محصول خاص تمرکز کنند.
  • در محدوده اختیارات تیم: نتایج کلیدی باید قابل سنجش و در اختیار تیم باشند، اما نباید کاملاً تحت کنترل مستقیم آن‌ها قرار گیرند.

با توجه به این اصول، متوجه می‌شویم که OKR چیه و چگونه می‌توانیم به عنوان ابزاری قدرتمند برای همسوسازی تیم‌ها، افزایش بهره‌وری و دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان از آن بهره ببریم.

Kpi و okr چیست؟

تفاوت okr و kpi

OKR ها به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا اهداف تأثیرگذار تعیین کنند و با مشخص کردن نتایج کلیدی قابل اندازه‌گیری، مسیر دستیابی به آن اهداف را روشن نمایند. این رویکرد معمولاً در بازه‌های سه‌ماهه یا سالانه استفاده می‌شود و به تیم‌ها انگیزه می‌دهد تا روی اولویت‌های مهم تمرکز کنند. شرکت‌هایی مانند اینتل و گوگل از پیشگامان این روش بودند و به گسترش محبوبیت آن کمک کردند. در مقابل، KPIها بیشتر روی سنجش عملکرد فعلی سازمان یا یک فعالیت خاص تمرکز دارند. این شاخص‌ها نشان می‌دهند که آیا یک تیم، پروژه یا سازمان در مسیر درستی قرار دارد یا نه. KPIها در بخش‌های مختلف مانند فروش، بازاریابی، بهره‌وری کارکنان و حتی میزان تعامل کاربران در شبکه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند. البته در کنار این سه حرفی ها، یک سه حرفی معروف دیگر به نام ROI یا نرخ بازگشت سرمایه نیز وجود دارد که اگر میخواهید اطلاعات بیشتری از آن کسب کنید می‌توانید وارد صفحه آن شوید.

بنابراین، اهداف و نتایج کلیدی برای تعیین اهداف مورد استفاده قرار می گیرند، در حالی که شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs) برای اندازه گیری عملکرد استفاده می شوند. هر دو ابزار مدیریت عملکرد بوده که به سازمان ها در دستیابی به اهداف خود کمک می‌نمایند. شاید برای شما این سوال پیش آید که کدام را انتخاب کنیم؟ انتخاب بین این دو شاخص، بستگی به هدف شما دارد. هیچ پاسخ قطعی و درستی وجود ندارد، نه، KPI جایگزینی برای OKR است و نه برعکس. بلکه مهم است که بدانید هر کدام چه کاربردی دارند و چگونه می‌توانند به سازمان یا تیم شما کمک کنند.

اگر می‌خواهید عملکرد یک پروژه یا فرآیند را بسنجید و بهبود دهید،KPI  انتخاب بهتری است. KPI به شما کمک می‌کند تا معیارهای مشخص و عددی را برای ارزیابی پیشرفت و موفقیت پروژه‌های جاری تعیین کنید. به عنوان مثال، اگر می‌خواهید میزان رضایت مشتری را بررسی کنید، یک KPI مانند “افزایش ۱۰ درصدی امتیاز رضایت مشتری” می‌تواند مفید باشد.

اگر قصد دارید جهت‌گیری کلی سازمان یا تیم خود را تغییر دهید یا اهداف بلندپروازانه‌تری تعیین کنید، OKR انتخاب مناسبی است. او کی آر به شما امکان می‌دهد اهداف بزرگ و تأثیرگذار را تعیین کرده و مسیر رسیدن به آن‌ها را با نتایج کلیدی مشخص نمایید. این رویکرد به شما کمک می‌کند تا نوآورانه‌تر عمل کنید و اهداف را به صورت شفاف برای تیم مشخص نمایید. گاهی ترکیب هر دو روش بهترین نتیجه را به همراه دارد؛ یعنی می‌توان از KPI برای سنجش عملکرد روزمره و از او کی آر برای دستیابی به اهداف بلندمدت استفاده کرد.

اهداف و نتایج کلیدی  (OKR) شاخص‌های کلیدی عملکرد  (KPI) مقایسه
اهداف با معیارهای پیوست شده معیارهای مستقل ساختار
تعیین یک هدف جدید و شناسایی علائم موفقیت تنظیم سیگنال‌ها برای ارزیابی یک هدف، پروژه یا فرآیند موجود نحوه استفاده
هدایت و اندازه‌گیری پیشرفت به سمت یک هدف خاص صرفاً اندازه‌گیری عملکرد یک فرآیند یا فعالیت هدف اصلی
اغلب به‌صورت فصلی تنظیم و ارزیابی می‌شود به‌صورت مستمر اندازه‌گیری می‌شود محدوده زمانی

 

دوره okr چیست؟

شرکت‌های بزرگ و موفقی مانند گوگل، توییتر و لینکدین از این روش به عنوان چارچوبی برای مدیریت اهداف و نتایج کلیدی استفاده می‌کنند. به همین دلیل، او کی آر یکی از محبوب‌ترین و مؤثرترین کارها برای موفقیت در سیستم‌ سازی کسب و کار و هدف‌گذاری در شرکت‌های بزرگ و نوآور جهان تبدیل شده است. در استفاده ازOKR  باید توجه کنید که این روش هیچ‌گاه به معنای ارزیابی عملکرد کارکنان نیست؛ بلکه هدف آن ایجاد انگیزه، بهره‌وری بیشتر و هم‌راستایی اهداف فردی و سازمانی است. هدف اصلی از پیاده ‌سازی OKR کمک به تیم‌ها برای دستیابی به اهداف بزرگ و تحقق نتایج ملموس است، نه برای سنجش عملکرد فردی یا مدیریتی. حال برای فراگیری آن می‌توانید از دوره OKR استفاده نمایید. در این دوره به افراد و تیم ها می‌دهند که چگونه “اهداف و نتایج کلیدی” را تنظیم و مدیریت کنید. همچنین بتوانید یک چارچوب هدف گذاری برای ارتقا طراحی نمایید. در اصل، این دوره در مورد چگونگی تعیین و دستیابی موثر به اهداف بلندپروازانه با استفاده از روش او کی آر است.

okr چیست؟

روش okr چیست؟

یکی از نقاط قوت OKR، انعطاف‌پذیری آن است. این روش به شما اجازه می‌دهد که اهداف را بر اساس نیازهای سازمان یا تیم خود تعریف کنید. اما برای اینکه OKRهای شما واقعاً مؤثر باشند، باید مشخص، قابل اندازه‌گیری و مرتبط با کارهای روزانه باشند. در ادامه، برخی از بهترین روش‌ها برای تنظیم او کی آرهای موفق آورده شده است:

۱. تعداد اهداف را محدود کنید.

برای حفظ تمرکز و جلوگیری از پراکندگی، ۳ تا ۵ هدف در هر سطح (شرکت، تیم، فردی) تعیین کنید. این کار باعث می‌شود سازمان بر مهم‌ترین اولویت‌ها تمرکز کند و از تلاش‌های بی‌نتیجه جلوگیری شود.

۲. نتایج کلیدی را قابل اندازه‌گیری نمایید.

نتایج کلیدی باید معیارهای مشخصی برای سنجش پیشرفت داشته باشند. ترکیبی از معیارهای کمی و کیفی به شما کمک می‌کند تا عملکرد را متعادل‌تر ارزیابی کنید. اگر نتایج کلیدی مبهم باشند، سنجش موفقیت دشوار خواهد بود.

۳. مسئولیت‌ها را مشخص کنید.

برای هر نتیجه کلیدی، یک فرد مسئول، تعیین کنید که پیگیری پیشرفت و به‌روزرسانی‌ها را بر عهده داشته باشد. این کار باعث افزایش حس مالکیت و مسئولیت ‌پذیری در بین اعضای تیم می‌شود و به اجرای موفق OKR کمک می‌کند.

۴. بررسی‌های منظم داشته باشید.

تنها تعیین شاخص okr کافی نیست؛ بلکه باید به‌طور منظم پیشرفت آن را بررسی کنید. جلسات چک‌این هفتگی یا دو هفته‌ای برای شناسایی موانع، تنظیم مسیر و حفظ تمرکز روی اهداف ضروری هستند. بررسی‌های مداوم باعث می‌شوند که او کی آرها از یاد نروند و به‌طور مستمر در مسیر درست باقی بمانند.

۵. OKR را به کارهای روزانه پیوند دهید.

اگر  OKRها از فعالیت‌های روزمره جدا باشند، احتمال بی‌توجهی به آن‌ها بالا می‌رود. استفاده از ابزارهای مدیریت او کی آر که با جریان کاری تیم ادغام می‌شوند، می‌تواند اهداف را در دسترس و عملی نگه دارد. شرکت‌هایی مانند مایکروسافت، لینکدین و اسپاتیفای این روش را با موفقیت برای همسوسازی تیم‌ها و پیگیری پیشرفت به‌کار گرفته‌اند.

اکنون متوجه شدیم که سیستم okr چیست و چرا اتصال او کی آر به کارهای روزانه مهم است. تحقیقات نشان داده که فقط 26 درصد از کارکنان درک روشنی از ارتباط کار خود با اهداف کلی شرکت دارند. این مشکل معمولاً به این دلیل پیش می‌آید که تیم‌ها اوایل، اهداف را تعیین می‌کنند اما دیگر به آن‌ها توجهی ندارند. اما وقتی کارمندان ببینند که تلاش‌های فردی آن‌ها چگونه در تحقق اهداف سازمانی نقش دارد، انگیزه افزایش پیدا می‌کند. بنابراین، همسوسازی OKRهای فردی با اهداف کلان سازمان، کلید ایجاد یک فرهنگ کاری هدفمند و نتیجه‌گرا است.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *